{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
خدایا به فرشتگانت بسپار در لحظه لحظه نیایش خویش “دوستان مرا از یاد نبرند . . .”
چه خود ساخته هایی که مرا سوخت ، و چه سوختن هایی که مرا ساخت ای خدای من ، مرا فهمی عطا کن ، که از سوختنم ساخته ای آباد از من بجا ماند . . .
معبودم! متبرکم گردان به نامت متبلورم گردان به عبادتت متذکرم گردان به ذکرت مرحمتم گردان به رحمتت
به خدا گفتم : به من همه چیز بده ، تا از زندگی لذت ببرم خداوند فرمود : به تو زندگی دادم تا از همه چیز لذت ببری . . .
یادمان باشد پیمانى راکه در طوفان با خدا مى بندیم در آرامش فراموش نکنیم . . .
خدایا مرا ببخش بابت هر آنچه کردم و نباید و هر آنچه نکردم و باید . . .
تو تکراری ترین ” حضور ” روزگار منی و من عجیب ؛ به آغوش تو از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام . . .
معبودا به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . . .
خدای من خداییست که دست گیر است نه مچ گیر! دستم را میگیرد همان طور که هستم! بدون پیش شرط همین و بس . . .
ای خدایا از بَرِ هر حکمتت ، حکمت درست لیک , دل از بر تنها شدن حکمت نَجُست . . .
ای آنکه طلبکار خدائی، به خودآ / از خود بطلب، کز تو، خدا نیست جدا اول به خودآ، چون به خودآئی، به خدا / اقرار نمایی، به خدائی خدا . . .
خدایا من بی تو دمی قرار نتوانم کرد احسان ترا شمار نتوانم کرد گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شکر تو از هزار نتوانم کرد . . .
خداوندا، خداوندا قرارم باش و یارم باش جهان تاریکی محض است میترسم کنارم باش
روزی روزگاری خدا ما را آفرید ، تا آدم باشیم قصه ما به سر رسید . خدا به خواستش نرسید . . .
من گرچه سیه روی و بدم یا الله از درگه خود مکن ردم یا الله گفتم که من و این همه عصیان چه کنم؟ گفتی که بیا من آمدم یا الله . . .
خداوندا برای همسایه که نان مرا ربود، نان برای عزیزانی که قلب مرا شکستند، مهربانی برای کسانی که روح مرا آزردند، بخشش و برای خویشتن خویش ، آگاهی و عشق می طلبم . . .
خدایا به فرشتگانت بسپار در لحظه لحظه نیایش خویش “دوستان مرا از یاد نبرند . . .”
چه خود ساخته هایی که مرا سوخت ، و چه سوختن هایی که مرا ساخت ای خدای من ، مرا فهمی عطا کن ، که از سوختنم ساخته ای آباد از من بجا ماند . . .
معبودم! متبرکم گردان به نامت متبلورم گردان به عبادتت متذکرم گردان به ذکرت مرحمتم گردان به رحمتت
به خدا گفتم : به من همه چیز بده ، تا از زندگی لذت ببرم خداوند فرمود : به تو زندگی دادم تا از همه چیز لذت ببری . . .
یادمان باشد پیمانى راکه در طوفان با خدا مى بندیم در آرامش فراموش نکنیم . . .
خدایا مرا ببخش بابت هر آنچه کردم و نباید و هر آنچه نکردم و باید . . .
تو تکراری ترین ” حضور ” روزگار منی و من عجیب ؛ به آغوش تو از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام . . .
معبودا به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . . .
خدای من خداییست که دست گیر است نه مچ گیر! دستم را میگیرد همان طور که هستم! بدون پیش شرط همین و بس . . .
ای خدایا از بَرِ هر حکمتت ، حکمت درست لیک , دل از بر تنها شدن حکمت نَجُست . . .
ای آنکه طلبکار خدائی، به خودآ / از خود بطلب، کز تو، خدا نیست جدا اول به خودآ، چون به خودآئی، به خدا / اقرار نمایی، به خدائی خدا . . .
خدایا من بی تو دمی قرار نتوانم کرد احسان ترا شمار نتوانم کرد گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شکر تو از هزار نتوانم کرد . . .
خداوندا، خداوندا قرارم باش و یارم باش جهان تاریکی محض است میترسم کنارم باش
روزی روزگاری خدا ما را آفرید ، تا آدم باشیم قصه ما به سر رسید . خدا به خواستش نرسید . . .
من گرچه سیه روی و بدم یا الله از درگه خود مکن ردم یا الله گفتم که من و این همه عصیان چه کنم؟ گفتی که بیا من آمدم یا الله . . .
خداوندا برای همسایه که نان مرا ربود، نان برای عزیزانی که قلب مرا شکستند، مهربانی برای کسانی که روح مرا آزردند، بخشش و برای خویشتن خویش ، آگاهی و عشق می طلبم . . .
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}